گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

پسران شاملو آیدا را احضار کردند

پسران شاملو "آیدا" را احضار کردند
با وجود «بحث تبدیل خانه‌ی احمد شاملو به موزه‌ی شاعر ملی ایران»، پسران شاملو موفق شدند با احضار مکرر «آیدا» به دادگاه برای تعیین تکلیف ماترک شاعر، اموال این خانه را جهت پرداخت سهم همسر شاعر و تصاحب دست‌خط‌ها، کتاب‌خانه و باقی اثاثیه منزل آن زنده‌یاد قیمت‌گذاری کنند.

تصویر نامه ارسالی به خانه شاملوعصر ایران - سیاوش و سیروس شاملو با ارسال نمابری به خانه شاملو خواستار حضور آیدا شاملو (ریتا آتانث سرکیسیان) در دفتر نظارت بر آثار شاملو شدند.

به گزارش عصر ایران (asriran.com)، پسران احمد شاملو در این نمابر که تصویر آن روی وبلاگ دفتر نظارت بر آثار شاملو گذاشته شده است، آیدا را برای حضور در جلسه ای به تاریخ سوم آذرماه به محل دفتر مذکور فراخواندند.

بنابراین گزارش، آیدا به دلیل کسالت در این جلسه شرکت نکرده و فرزندان شاملو را برای حل و فصل مسائل مربوط به "ماترک" شاعر برای جمعه آینده (دهم آذرماه) به خانه شاملو  دعوت کرده است.

این گزارش می افزاید: با وجود نظر آیدا مبنی بر دست نخورده ماندن ترکیب خانه شاملو و تبدیل آن به موزه شاعر ملی ایران، سال گذشته فرزند ارشد شاعر (سیاوش) با استخدام سه کارشناس حقوقی، ماترک شاعر از جمله کتابخانه، دست خط های شاعر و اثاثیه منزل وی را قیمت گذاری کرد تا با پرداخت سهم همسر شاعر (آیدا) این اموال را تصاحب کند.

پیش از این قیمت گذاری نیز بارها آیدا از سوی فرزند ارشد احمد شاملو که وکالت دو فرزند دیگر مقیم انگلیس (سامان و ساقی) را برعهده دارد برای تعیین تکلیف "یادگارهای شاملو" احضار شده است.

آیدا و سیاوش شاملو

بنابراین گزارش سیاوش شاملو از سوی محلی که آن را دفتر نظارت بر آثار شاملو نامیده است در سال های اخیر به بسیاری از کسانی که زمینه فعالیت خود را روی زندگی و شعر شاملو متمرکز کرده اند معترض شده است. تا جایی که طراحی از چهره شاملو و انتشار آن را نیز منوط به کسب اجازه از این دفتر می داند.

این گزارش می افزاید: سیروس شاملو (فرزند دوم شاعر) نیز که تا پیش از این، همکاری با دفتر مذکور را مانند بسیاری از فعالان ادب و هنر تحریم کرده بود اخیرا با برادر خود به توافقاتی دست پیدا کرده و موضع گیری های پیشین خود علیه آیدا و نزدیکان دیگر شاملو را به اتفاق سیاوش شاملو پی گرفته است.

سیروس شاملواین در حالی است که وی پیش از این در وبلاگ خود به آدرس http://sirus-shamlu-bahsha.blogfa.com نوشته بود: «شخص کم سوادی که خودش را کل خانواده شاملو به حساب می آورد در آن دفتر کیسه باز کرده و به جان این و آن می افتد.»

وی در نوشته های توهین آمیز این وبلاگ، پدرش را انسانی دمدمی مزاج معرفی کرده و نوشته است: « این که شاملو هرگز به سانسور تاسی نکرد و همواره  به بی‌عدالتی گفت نه، مفت‌ترین دروغ جهان معاصر است... شاملو انسانی دو شخصیته و مالیخولیائی بود... او آدمی به شدت ترسو و وحشت زده و چاپلوس بود... هم بر درگاه کوه در جستجوی فروغ  می‌گشت و هم  معتقد بود (...) فروغ ... .»

سیروس شاملو نه تنها چنین ادعای غیر مستندی را درباره نظر پدرش که زیباترین مرثیه را برای فروغ فرخزاد سروده، مطرح کرده بلکه با وجود این که شاملو از صمد بهرنگی به عنوان «چهره‌ی حیرت‌انگیز تعهد» نام برده است، مدعی شده است که: « واقعیت آن است که احمد شاملو همیشه و در خفا صمد بهرنگی را بنجل نویس درجه دهم می دانست و از این که او به عنوان نویسنده با استعداد مشهور شده است تأسف می خورد. معمای بزرگ آن است که شاملو علیرغم میل باطنی اش  به فرآخور بازار ِ روز چیزهایی به زبان می آورد که هرگز به آن اعتقادی نداشت اما موقعیت اجتماعی او را تضمین می کرد و این اصیل ترین مرام یک انسان سیاسی و مردم شناس است! روحش شاد!  افسار توده ها را خوش به دست گرفته بود!»

احمد شاملو و آیداهمچنین بر خلاف سخن شاعر که خود می گوید: « ما همه تحت تأثیر همدیگر هستیم. اگر غیر از این باشد، از هیچ‌کس هیچ‌چیز نیاموخته‌ایم. من تحت تأثیر همه‌ام، هم‌چنان‌که خیلی‌ها تحت تأثیر من‌اند. من جمعیتی کثیرم.»، وی می نویسد: «شاملو به بسیاری از کسان در صحنه سیاست و ادب  و گستره‌ی جهانی اعتقاد نداشت، از جمله: فردریک نیچه، لوئیس بونوئل، لوئی آرمسترانگ، نلسون ماندلا، فیدل کاسترو، مائوتسه‌تونگ، تارکوفسکی، کشلوفسکی، آندره مارلو، مارتین هایدگر، سورن کیرکگارد، هربرت مارکوز، ساموئل بکت، سیمون دوبوار و ... و در حوزه داخلی: احمد گلشیری، بهرام بیضایی، مهرجویی، براهنی، خانلری، دولت آبادی، آل احمد، به‌آذین، نویسند‌گان مونث که به نظر او قاچاقی در جمع بودند و ... .»

وی درباره فرهنگنامه شاملو (کتاب کوچه) نیز نوشته است: «این که کوچه می‌تواند فرهنگ و زبان بسازد حرف بی‌ربط صد سال قبل است.»

در این وبلاگ مطالب اهانت باری نیز در مورد آیدا شاملو نوشته شده و موضوع تفاهم وی با شاعر به چالش کشیده است.

گفتنی است هر چهار فرزند احمد شاملو از همسر اول وی (اشرف اسلامیه) می باشند.

21 آذر سالروز تولد احمد شاملو

احمد شاملو بی شک یکی از فیلسوفان شاعر معاصر هست و مخصوصا کسانی که با شعرهای این شاعر بزرگ خو می گیرند هر بار با خواندش اشعار این مرد بزرگ بیشتر به مفاهیم ارزشمند اشعارش پی می برند.
21 آذر ماه سالروز میلاد این مرد بزرگ هست و من این روز را به عاشقان اشعار این مرد تبریک می گم.
اینجا مختصری از بیوگرافی احمد شاملو به همراه لینک دانلود باغ آیینه برای دوستداران اشعارش قرار دادم و امیدوارم که مفید باشه.


احمد شاملو (زاده ۲۱ آذر، ۱۳۰۴ در تهران؛ در خانهٔ شمارهٔ ۱۳۴ خیابان صفی‌علیشاه - درگذشته ۲ مرداد ۱۳۷۹ فردیس کرج) شاعر، نویسنده، فرهنگ ‌نویس، ادیب و مترجم ایرانی است. آرامگاه او در امامزاده طاهر کرج واقع است. تخلص او در شعر الف. بامداد و الف. صبح بود.

تولد و سال‌های پیش از جوانی
احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خانه شماره ۱۳۴ خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. پدرش حیدر نام داشت که تبار او به گفته شاملو در شعری از مجموعه‌ی مدایح بی‌صله، به اهل کابل برمی‌گشت؛ مادرش کوکب عراقی است. دوره‌ی کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هرچند وقت را در جایی به مأموریت می‌رفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. (به همین دلیل شناسنامهٔ او در شهر رشت گرفته شده‌است و محل تولد در شناسنامه رشت نوشته شده‌است.)


دوران دبستان را در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد گذراند و از همان دوران اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عامه کرد. دوره دبیرستان را در بیرجند و مشهد و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را در دبیرستان ایرانشهر تهران خواند و به شوق آموختن دستور زبان آلمانی در سال اول دبیرستان صنعتی ثبت‌نام کرد. در اوایل دهه ۲۰ خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندرمری به گرگان و ترکمن‌صحرا فرستاده شد. او هم‌راه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در آن هنگام در فعالیت‌های سیاسی شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر شد و به زندان شوروی در رشت منتقل گردید. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه(ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. با به قدرت رسیدن پیشه‌وری و جبهه دموکرات آذربایجان به هم‌راه پدرش دستگیر می‌شود و دو ساعت جلوی جوخه آتش قرار می‌گیرد تا از مقامات بالا کسب تکلیف کنند. سرانجام آزاد می‌شود و به تهران باز می‌گردد و برای همیشه ترک تحصیل می‌کند.

ازدواج اول و چاپ نخستین مجموعهٔ شعر
در بیست و دو سالگی (۱۳۲۶) با اشرف الملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار کودک او، سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند. در همین سال اولین مجموعه اشعار او با نام «آهنگ‌های فراموش شده» به چاپ می‌رسد و هم‌زمان کار در نشریاتی مثل «هفته نو» را آغاز می‌کند.
در سال ۱۳۳۰ او شعر بلند «۲۳» و مجموعه اشعار «قطع نامه» را به چاپ می‌رساند. در سال ۱۳۳۱ به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده دارد.

دستگیری و زندان
در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه اشعار آهن‌ها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده می‌شود و با یورش ماموران به خانه او ترجمه طلا در لجن اثر ژیگموند موریس و بخش عمده کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشته خودش و تمام یادداشت‌های کتاب کوچه از میان می‌رود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخه‌های یگانه ای از نوشته‌هایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بی‌آفتاب توسط پلیس ضبط می‌شود که دیگر هرگز به دست نمی‌آید. او موفق به فرار می‌شود اما پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده می‌شود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسی می‌پردازد و قصه بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن می‌نویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین می‌رود. در ۱۳۳۴ پس از یک سال و چند ماه از زندان آزاد می‌شود.

ازدواج دوم و انتشار هوای تازه
در ۱۳۳۶ با طوبی حائری ازدواج می‌کند (دومین ازدواج او نیز مانند ازدواج اول مدت کوتاهی دوام می‌آورد و چهار سال بعد در ۱۳۴۰ از همسر دوم خود نیز جدا می‌شود.) در این سال با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه خود را به عنوان شاعری برجسته تثبیت می‌کند. این مجموعه حاوی سبک نویی است و بعضی از معروف‌ترین اشعار شاملو همچون پریا و دخترای ننه دریا در این مجموعه منتشر شده‌است. در همین سال به کار روی اشعار حافظ، خیام و بابا طاهر نیز روی می‌آورد. پدرش نیز در همین سال فوت می‌کند. در سال ۱۳۴۰ هنگام جدایی از همسر دومش همه چیز از جمله برگه‌های تحقیقاتی کتاب کوچه را رها می‌کند.


فعالیت‌های سینمایی و تهیه نوار صوتی
در سال ۱۳۳۸ شاملو به اقدام جدیدی یعنی تهیه قصه خروس زری پیرهن پری برای کودکان دست می‌زند. در همین سال به تهیه فیلم مستند سیستان و بلوچستان برای شرکت ایتال کونسولت نیز می‌پردازد. این آغاز فعالیت سینمایی جنجال‌آفرین احمد شاملو است. او بخصوص در نوشتن فیلمنامه و دیالوگ‌نویسی فعال است. در سال‌های پس از آن و به‌ویژه با مطرح شدنش به عنوان شاعری معروف، منتقدان مختلف حضور سینمایی او را کمرنگ دانسته‌اند. خود او می‌گفت: «شما را به خدا اسم‌شان را فیلم نگذارید.» و بعضی شعر معروف او دریغا که فقر/ چه به آسانی/ احتضار فضیلت است را به این تعبیر می‌دانند که فعالیت‌های سینمایی او صرفا برای امرار معاش بوده‌است. شاملو در این باره می‌گوید: «کارنامهٔ سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی!»
در سال ۱۳۳۹ با همکاری هادی شفائیه و سهراب سپهری ادارهٔ سمعی و بصری وزارت کشاورزی را تاسیس می‌کند و به عنوان سرپرست آن مشغول به کار می‌شود.

آشنایی و ازدواج با آیدا سرکیسیان
شاملو در ۱۴ فروردین ۱۳۴۱ با آیدا سرکیسیان آشنا می‌شود. این آشنایی تاثیر بسیاری بر زندگی او دارد و نقطه عطفی در زندگی او محسوب می‌شود. در این سال‌ها شاملو در توفق کامل آفرینش هنری به سر می‌برد و بعد از این آشنایی دوره جدیدی از فعالیت‌های ادبی او آغاز می‌شود. آیدا و شاملو در فروردین ۱۳۴۳ ازدواج می‌کنند و در ده شیرگاه (مازندران) اقامت می‌گزینند و تا آخر عمر در کنار او زندگی می‌کند. شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نام‌های آیدا در آینه و لحظه‌ها و همیشه را منتشر می‌کند و سال بعد نیز مجموعه‌یی به نام آیدا، درخت و خنجر و خاطره! بیرون می‌آید و در ضمن برای بار سوم کار تحقیق و گردآوری کتاب کوچه آغاز می‌شود.
در سال ۱۳۴۶ شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفته‌نامه خوشه را به عهده می‌گیرد. همکاری او با نشریه خوشه تا ۱۳۴۸ که نشریه به دستور ساواک تعطیل می‌شود، ادامه دارد. در این سال او به عضویت کانون نویسندگان ایران نیز در می‌آید. در سال ۱۳۴۷ او کار روی غزلیات حافظ و تاریخ دوره حافظ را آغاز می‌کند. نتیجه این تحقیقات بعدها به انتشار دیوان جنجالی حافظ به روایت او انجامید.
در اسفند ۱۳۵۰ شاملو مادر خود را نیز از دست می‌دهد. در همین سال به فرهنگستان زبان ایران برای تحقیق و تدوینِ کتاب کوچه، دعوت شد و به مدت سه سال در فرهنگستان باقی ماند.

سفرهای خارجی
شاملو در دهه ۱۳۵۰ نیز به فعالیت‌های گسترده شعر، نویسندگی، روزنامه نگاری (از جمله همکاری با کیهان فرهنگی و آیندگان)، ترجمه، سینمایی (از جمله تهیه گفتار برای چند فیلم مستند به دعوت وزارت فرهنگ و هنر) و شعرخوانی خود (از جمله در انجمن فرهنگی کوته و انجمن ایران و امریکا) ادامه می‌دهد. در ضمن سه ترم به تدریس مطالعه آزمایشگاهی زبان فارسی در دانشگاه صنعتی مشغول می‌شود. در ۱۳۵۱ به علت معالجه آرتروز شدید گردن به پاریس سفر می‌کند تا زیر عمل جراحی گردن قرار گیرد. سال بعد، ۱۳۵۲، مجموعه اشعار ابراهیم در آتش را به چاپ می‌رساند. در ۱۳۵۴ دانشگاه رم از او دعوت می‌کند تا در کنگره نظامی گنجوی شرکت کند و از همین رو عازم ایتالیا می‌شود. در همین سال دعوت دانشگاه بوعلی برای سرپرستی پژوهشکدهٔ آن دانشگاه را می‌پذیرد و به مدت دو سال به این کار اشتغال دارد.
در ۱۳۵۵ انجمن قلم و دانشگاه پرینستون از او برای سخنرانی و شعرخوانی دعوت می‌کنند و از همین رو عازم ایالات متحده می‌شود. در این سفر او به سخنرانی و شعرخوانی در بوستون و برکلی می‌پردازد و پیشنهاد دانشگاه کلمبیای نیویورک برای تدوین کتاب کوچه را نمی‌پذیرد. در ضمن با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و وزنیسینسکی از نزدیک دیدار می‌کند. این سفر سه ماه به طول می‌کشد و شاملو سپس به ایران باز می‌گردد.
هنوز چند ماه نگذشته که او دوباره به عنوان اعتراض به سیاست‌های دولت ایران، کشور را ترک می‌کند و به امریکا سفر می‌کند و یک سالی در آنجا زندگی می‌کند و در این مدت در دانشگاه‌های مختلفی سخنرانی می‌کند. در ۱۳۵۷ او از آمریکا به انگلستان می‌رود و در آنجا مدتی سردبیری هفته‌نامه «ایرانشهر» در لندن را به عهده می‌گیرد.

انقلاب و بازگشت به ایران
با وقوع انقلاب ایران و سقوط رژیم شاهنشاهی، شاملو تنها چند هفته پس از پیروزی انقلاب به ایران باز می‌گردد. در همین سال انتشارات مازیار اولین جلد کتاب کوچه را در قطع وزیری منتشر می‌کند. شاملو در ضمن به عضویت هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در می‌آید و به کار در مجلات و روزنامه‌های مختلف می‌پردازد. او در ۱۳۵۸ سردبیری هفته‌نامه کتاب جمعه را به عهده می‌گیرد. این هفته‌نامه پس از انتشار کمتر از چهل شماره توقیف می‌شود.
شاملو در این سال‌ها مجموعه اشعار سیاسی خود را با صدای خود می‌خواند و به صورت مجموعهٔ کتاب و نوار صوتی کاشفان فروتن شوکران منتشر می‌کند. از جمله اشعار این مجموعه مرگ وارطان است که شاملو اشاره می‌کند تنها برای فرار از اداره سانسور مرگ نازلی نام گرفته بوده‌است و در واقع برای بزرگداشت وارطان سالاخانیان، مبارز کمونیست ایرانی، بوده‌است.
از ۱۳۶۲ با بسته‌تر شدن فضای سیاسی ایران چاپ آثار شاملو نیز متوقف می‌شود. هر چند خود شاملو متوقف نمی‌شود و کار ترجمه و تالیف و سرودن شعر را ادامه می‌دهد در این سال‌ها به‌ویژه روی کتاب کوچه با هم‌کاری همسرش آیدا مستمر کار می‌کند و ترجمهٔ رمان دن آرام را نیز پی‌می‌گیرد. تا آن که ده سال بعد ۱۳۷۲ با کمی‌بازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود اجازه انتشار می‌گیرد.
۱۳۶۷ به آلمان سفر می‌کند تا به عنوان میهمانِ مدعوِ دومین کنگرهٔ بین‌المللی ادبیات: اینترلیت ۲ تحت عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور در این کنگره شرکت کند. در این کنگره نویسندگانی از کشورهای مختلف حضور داشتند از جمله عزیز نسین، دِرِک والکوت، پدرو شیموزه، لورنا گودیسون و ژوکوندا بِلی. عنوان سخنرانی شاملو در این کنگره «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!» بود. در ادامه این سفر دعوت انجمن قلم (Pen) و دانشگاه یوته‌بوری به سوئد و ضمن اجرای شب شعر با هیئت ریسهٔ انجمن قلم سوئد نیز ملاقات می‌کند.
۱۳۶۹ برای شرکت در سیرا ۹۰ توسط دانشگاه UC برکلی به عنوان میهمان مدعو به آمریکا سفر کرد. سخنرانی وی به نام «نگرانی‌های من» و «مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ.» واکنش گستردهٔی در مطبوعات فارسی زبان داخل و خارج کشور داشت و مقالات زیادی در نقد سخنران شاملو نوشته شد. در این سفر دو عمل جراحی مهم روی گردن شاملو صورت گرفت با این حال چندین شب شعر توسط وی برگزار شد و ضمنا به عنوان استاد میهمان یک ترم در دانشگاه UC برکلی دانشجویان ایرانی به (زبان، شعر و ادبیات معاصر فارسی) را نیز تدریس کرد و در همین موقع ملاقاتی با لطفی علی‌عسکرزاده ریاضی‌دان شهیر ایرانی داشت.
سال ۱۳۷۰ بعد از سه سال دوری از کشور به ایران بازگشت و تا آخر عمر دیگر از کشور خارج نشد.

سرانجام
سال‌های آخر عمر شاملو کم و بیش در انزوایی گذشت که به او تحمیل شده بود. از سویی تمایل به خروج از کشور نداشت و خود در این باره می‌گویید: «راستش بار غربت سنگین‌تر از توان و تحمل من است… چراغم در این خانه می‌سوزد، آبم در این کوزه ایاز می‌خورد و نانم در این سفره‌است.» از سوی دیگر اجازه هیچ‌گونه فعالیت ادبی و هنری به شاملو داده نمی‌شد و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سال‌ها در توقیف مانده بودند. بیماری او نیز به شدت آزارش می‌داد و با شدت گرفتن بیماری مرض قندش، و پس از آن که در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۶، در بیمارستان ایران‌مهر پای راست او را از زانو قطع کردند روزها و شب‌های دردناکی را پشت سر گذاشت. البته در تمام این سال‌ها کار ترجمه و به‌خصوص تدوین کتاب کوچه را ادامه داد و گه‌گاه از او شعر یا مقاله‌ای در یکی از مجلات ادبی منتشر می‌شد. او در دهه هفتاد با شرکت در شورای بازنگری در شیوهٔ نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوهٔ نگارش خط فارسی فعالیت کرد و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شده‌اش را با این شیوه منتشر کرد.
سرانجام در ساعت ۹ شب دوم مرداد ۱۳۷۹ (چند ساعت بعد از آن که دکتر معالجش او و آیدا را در خانهٔ‌شان در شهرک دهکدهٔ فردیس کرج تنها گذاشت، درگذشت.


منبع : عاشقونه دات کام ........ www.asheghoone.com

خطاهای کامپیوتری که منجر به فاجعه شد!

فناوری اطلاعات چهره جهان ما را تغییر داده است، در جهان امروز حتی لحظه‌ای را نمی‌توان بدون استفاده از جلوه‌ای از آی‌تی به سر برد.

اما همین فناوری وقتی به علت خطای انسانی، نقص‌هایی داشته باشد، می‌تواند به فاجعه منجر شود. در این پست ۱۰ مورد از این حوادث مخاطره‌آمیز را لیست می‌کنم:

۱- سال ۱۹۸۳- سیستم اخطار پیش‌هنگام روس‌ها نزدیک بود باعث جنگ جهانی سوم شود: در آثار علمی-تخیلی زیادی صحبت ازخطاهای تصادفی کامپیوترها شده که منجر به فاجعه‌های انسانی می‌شوند. به علت سری بودن این مسائل نظامی، کمتر این گونه حوادث فاش شده‌اند.

اما یکی از این خطاها مه فاش شده است: در سال ۱۹۸۳ یک باگ نرم افزاری در سیستم هشدار‌دهنده روس‌ها رخ داد. سیستم هشدار می‌داد که پنج موشک بالستیک به سمت روسیه شلیک شده‌اند. تنها نیروی غریزه یک افسر روس به نام استانیسلاو پتروف باعث شد که روسیه جواب متقابل ندهد و یک جنگ اتمی شروع نشود. تنها استدلال پتروف این بود که آمریکایی‌ها در صورت یک حمله واقعی از تعداد بیشتری موشک استفاده می‌کنند!

 Stanislav_Petrov_580x.jpg
استانیسلاو پتروف

 

۲- سال ۱۹۹۰ - مشکلی در شرکت ارتباطی AT&T، باعث مشکل در ارتباط تلفنی خدود ۷۵ میلیون نفر شد: ابتدا مشکل به وجود آمده به گردن هکرها انداخته شد ولی بعد معلوم شد که مشکل در یکی از ۱۱۴ مرکز سوئیچ شرکت، باعث این حادثه شده است. در هنگام ارتقای نرم‌افزاری تنها در یک خط کدنویسی خطایی رخ داده بود.

 att_vert_color_lrg_2.jpg

۳- سال ۱۹۹۶ - انفجار آریان ۵: در سال ۱۹۹۶ راکت حاوی ماهواره آریان ۵ لحظاتی بعد از پرتاب منفجر شد. آژانس فضایی اروپا برای طراحی و ساخت این موشک، ۸ میلیارد دلار خرج کرده بود. به علاوه موشک یک ماهواره ۵۰۰ میلیون دلاری را حمل می‌کرد که دانشمندان قصد داشتند به کمک آن تأثیر بادهای خورشیدی را بر میدان مغناطیسی زمین بررسی کنند.اما چرا موشک منفجر شد؟ هنگامی که کامپیوتر موشک می‌خواست اطلاعات مربوط به سرعت جانبی موشک را از یک فرمت ۶۴ بیتی به یک فرمت ۱۶ بیتی تبدیل کند، دچار مشکل و سرریز اطلاعات شد. موشک یک کامپیوتر رزرو هم داشت. اما این کامپیوتر هم چند میلی‌ثانیه دیگر دچار مشکل مشابه شد، چون کامپیوتر دوم دقیقا از همان نرم‌افزار کامپیوتر اول استفاده می‌کرد!
 
 vlcsnap-37950.jpg
vlcsnap-38222.jpg
vlcsnap-38478.jpg

۴- سال ۲۰۰۶ - ایرباس A۳۸۰ به خاطر نرم‌افزار ناسازگار دچار مشکل شد: نرم‌افزاری به نام CATIA که برای طراحی و مونتاژ هواپیما به کار می‌رود باعث این مشکل شد. شرکت‌های آلمانی و فرانسوی که قطعات مختلف هواپیما را می‌ساختند از دو نسخه متفاوت این نرم‌افزار استفاده می‌کردند و همین عدم تطابق و سازگاری باعث مشکل در هواپیماهای ایرباس A۳۸۰ می‌شد.

 airbus6.jpg

مشکل سرانجام شناسایی و برطرف شد ولی ضرر و زیان ناشی از ان را نمی توان تخمین زد. این مشکل پروژه ایرباس را یک سال و حتی بیشتر با تأخیر مواجه کرد.

۵- سال ۱۹۹۸ - فضاپیماهای مریخ‌نورد: دو فضاپیما راهی مریخ شدند. یکی قرار بود در مدار مریخ بچرخد و دیگری در یکی از قطب‌های مریخ بنشیند. هدف از پرتاب این فضاپیماها این بود که ، آب و هوا و میزان دی‌اکسید کربن جو مریخ و همچنین وجود آب در این سیاره بررسی شود.

 Mars_Climate_Orbiter_2.jpg

اما سیستم راهبری این فضاپیماها دچار مشکل شد. مشکل این بود که یکی از پیمانکارهای ناسا که در ساخت سیستم راهبری سهیم بود، از سیستم اندازه‌گیری متریک استفاده نمی‌کرد! یک سفر ۱۸۶ روزه که ۱۲۵ میلیون دلار برای آن خرج شده بود، به فاجعه منتهی شد و فضاپیمای مدارگرد گم شد!

۶- مشکل آژانس حمایت از کودکان: آژانس حمایت از کودکان: مشکل در نرم‌افزارهای این کامپیوتر باعث شد، پرداخت‌هایی بیش از اندازه به ۱.۹ میلیون نفر و پرداخت‌هایی کمتر به ۸۰۰ هزار نفر انجام شود.

۷- باگ ملینیوم یا مشکل سال ۲۰۰۰: به احتمال زیاد درباره این مشکل خوانده‌اید و شنیده‌اید. طراحان نرم‌افزارها هنگام ثبت‌ تاریخ تنها دو رقم سمت چپ را در نظر می‌گرفتند، در نتیجه قوتی سیستم‌های کامپیوتری وارد سال ۲۰۰۰ می‌شدند، ناخواسته با مشکل مواجه می شدندو هزینه زیادی برای رفع این مشکل انجام شد، تقریبا ۴۰۰ میلیارد دلار!

۸- سال ۲۰۰۶ - وقتی لپ‌تاپ‌های آتش می‌گرفتند: موضوع وقتی شروع شد که در یک شوی تجاری در ژاپن یکی از لپ‌تاپ‌های Dell ، آتش گرفت. البته موضوه منحصر به لپ‌تاپ های دل نبود و شایعاتی در مورد آتش گرفتن لپ‌ِتاپ‌های شرکت‌های دیگر هم وجود داشت ولی از بدشانسی دل، محترق شدن لپ‌تاپش در مقابل دیده‌های عموم مردم اتفاق افتاده بود.

 dell_explodes.jpg
عکسی از این صحنه

مشکل پیدا شد. اشکال در قسمت باطری و پاور لپ‌تاپ بود. دل مجبور شد باطری ۴.۱ میلیون لپ‌تاپ را تعویض کند. رئیس شرکت دل، مایکل دل تقصیر را به گردن باطری‌های تولید شده سونی برای این شکرت انداخت.

اما موضوع، به لپ‌تاپ‌های دل محدود نشد، اپل هم با آی‌پاد و Macbook و رایانه‌های شخصی خود مشکل پیدا کرد. شرکت سونی درگیر برنامه تعویض باطری شد و بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار زیان دید.

۹- زیمنس و مشکل سیستم صدور گذرنامه: تابستان سال ۹۹ نیم‌میلیون شهروند بریتانیایی در گرفتن گذرنامه دچار مشکل شدند. قوانین عوض شده بود و آنها مجبور شده بودند قبل از رفتن به تعطیلات برای اطفال کمتر از ۱۶ سال خود هم گذرنامه بگیرند. در همین زمان اداره گذرنامه سیستم کامپیوتری‌اش را به سیستم کنترل‌نشده زیمنس تغییر داده بود.

نتیجه این عدم هماهنگی این شد که صدها انگلیسی تعطیلات خود را از دست دادند و اداره گذرنامه مجبور شد مبالغ زیادی برای پرداخت غرامت و همچنین اضافه‌کاری کارکنان پربداخت کند.

۱۰- سال ۲۰۰۷ - مشکل فرودگاه لوس‌آنجلس:  به خاطر مشکلی در یک کارت شبکه ، به مدت ۸ ساعت هیچ هواپیمایی نمی توانست بر زمین بنشیند.

                     LATrip 004.jpg

 

وضع دختران در جامعه

شاید اینها به نظر بعضی ها کاریکاتور باشه اما حقیقتا چنین وضعی توی جامعه ما هست توی بعضی از شهرها بیشتر و بعضی شهر ها کمتر اما متاسفانه تمامی این مصادیق توی جامعمون هست.

شاید دخترخانمها بیشتر این مسائل را لمس کرده باشند و براشون دردناک باشه و از همش دردناک تر اینه که گاهی قشر خاصی از خود خانمها چنان طرز فکر بدوی دارند که اگر فرضا چندتا دختر توی مترو یا اتوبوس بخندند اونارو با دید تحقیر و سرزنش نگاه می کنند. به عکسها با دقت نگاه کنید همه چیز گویاست.

در ضمن از کاریکاتوریست هنرمند هم تشکر می کنم که با دید مو شکافانه مسئله را نگاه کردند.

Www.021Kids.Com

 

Www.021Kids.Com

Www.021Kids.Com

 

Www.021Kids.Com

Www.021Kids.Com

مرگ نازلی

                                             مرگ نازلی
 
 
ـ نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.

در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر.

دست از گمان بدار!

با مرگ نحس پنجه مـیفکن!

بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار . . .»

 

نازلی سخن نگفت؛

سرافراز

دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت . . .

  

«ـ نازلی! سخن بگو!

مرغ سکوت، جوجة مرگی فجیع را

در آشیان به بیضه نشسته ست!»

 

نازلی سخن نگفت؛

چو خورشید

از تیرگی برآمد و در خون نشست و رفت . . .

 

نازلی سخن نگفت

نازلی ستاره بود

یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت . . .

 

نازلی سخن نگفت

نازلی بنفشه بود

گل داد و

مژده داد: «زمستان شکست!»

و

رفت . . .

                                          (احمد شاملو)

مهمترین سوالات ایرانی

   مهمترین سوالات ایرانی

امروز توی اداره با همکارام راجع به مشکلات جامعمون بحث می کردیم از حق کشی و حق خوری و زیر آب زنی و خاله زنک بازی گرفته.... تا سهمیه بندی سوخت و مسئله پزشک خانواده که توی امریکا با شکست مواجه شده و حالا توی ایران می خوان امتحانش کنن!(چون ما از اونا خیلی بیشتر بلدیم ) تا...................................... و اتفاقا همین امروز این مطلب را امروز گروه مارشال واسم ایمیل کرده بود چون دیدم جالبه و بی ربط هم نیست  می ذارم اینجا تا شاید به این وسیله یک تلنگری برای هممون باشه که به خودمون بیاییم و دست از زندگی مردم برداریم. خیلی وقتا بدون اینکه خودمون متوجه باشیم وارد مسائلی میشیم که اگه نشیم بهتره(رفتم بالا منبر)

                                        

۱)اجتماعی:

کی عاشق کی شده؟

کی مراسم می گیرن؟

مهریه­اش چقدر بود؟

جهیزیه اش چیا بود؟

آیا حامله است؟

چی زائیده؟

 

    2) هنری:

 کی با کی  نسبت داره؟

کی چقدر می گیره؟

کی قراره با کی ازدواج کنه؟

کی با کی به هم زده؟

کی کجا رقصیده؟

 

  3) اداری:

کی چقدر می گیره

کی قراره مدیر بشه؟

کی با مدیر نسبت داره؟

کی با مدیر به هم زده؟

کی قراره ازدواج کنه ؟

 

 ۴) مراسم عروسی

کی چی پوشیده؟

کی چی خریده؟

کی چی مالیده

کی با چی آمده؟

کی بخاطر کی نیومده؟

 

  ۵)بعد از مراسم:

 کی چی پوشیده بود؟

کی چی آورده بود؟

کی چرا نیومده بود؟

کی بدون دعوت آمده بود؟

کی بود که چیز مناسبی نپوشیده بود؟!

 

 ۶) ترکیبی:

کی، کجا و با کی نسبت داشت که حالا داره چقدر می گیره؟

کی عاشق کی بود که حالا چرا بره با یه، کی دیگه ازدواج کنه؟

کی از کجا آورد که تونسته چی بخره؟

کی با کی به هم زده که با کی خوب شده؟

کی با کی کجا رقصیده بودن که چرا چیز مناسبی نپوشیده بودن؟

                            قضاوت با شما!!!

 

__._,_.___