گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

یک نفس

از منزل کفر تا به دین یک نفس است

وز عالم شک تا به یقین یک نفس است

این یک نفس عزیز را خوش میدار

کز حاصل عمر ما همین یک نفس است

 

آره من اینقدر ضعیفم که با همون یک نفس

امیر که بر نگشت از عالم یقین به

 عالم شک رفتم

 و شاید هم کفر!

 من خیلی ضعیفم!!!...

 

من همین یک نفس از جرعه جامم باقیست

آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش