گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

ارکیده

شعر بسیار زیبای زیر را دوست و همراه عزیزم ارکیده سروده که دلم

نیومد اینجا نیارمش.

از اینهمه  درک لطیفت سپاسگزارم.

 

آمدنت مرا عاشق کرد
آنگاه که
در سیاهی نگاه مهربانت محو شدم
و ...جز تو ندیدم
و رفتنت مرا شاعر کرد
آنگاه که
از تو گفتن و از تو نوشتن
راز خلوت شبهای تارم شد
و مرثیه ی دلتنگی
حدیث قلب سوگوارم
آری
مردن تو مرا شاعر کرد
و من نمیدانم
حالا که نیستی و هستی
عاشقی شاعرم
یا شاعری عاشق
و شاید...هردو
...
مرگ تو مرا شاعر کرد....