گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

شبنم

مثل شبنم که نشست بر تن گل-  اشکهایم می چکید بر روح تو - و تو قدیس وار باز شکفتی سایه ی گلبرگهایت را - و اینگونه بود که اشکهای من شادمانه سرازیر شدند و بر خاک پای روح تو غلطیدند و آرام آرام فرو رفتند و به ریشه رسیدند!  ریشه گل خوشبوی جان تو!

 من عاشقم !

عاشق گلی که خدا کاشت در روح تو...