گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

گفتی دوستت می دارم و...قاعده دیگرشد

تمام لحظه های سعادت می دانستند که دستهای تو ویران خواهد شد

پری غمگین

 هیچ صیادی در جوی حقیر که به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد 

 

من پری  کوچک غمگینی را می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد 

 

و دلش را در یک نیلبک چوبین می نوازد آرام آرام   

پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می میردو سحرگاه از یک بوسه به دنیا می آید   

                        +++++++++++++++++++++++++++++++++++++ 

 پری کوچک شاد و سرزنده ای! می شناسم که نیلبک چوبینش را  


به بهای یک بوسه  


از دست داد
 

قرنهاست که پری  


غمگین نیست
 

پری می دانست 


بهای نی لبک  

همان یک بوسه بود و نه بیشتر 

  

بیشتری وجود نداشت ...