مثل شبنم که نشست بر تن گل- اشکهایم می چکید بر روح تو - و تو قدیس وار باز شکفتی سایه ی گلبرگهایت را - و اینگونه بود که اشکهای من شادمانه سرازیر شدند و بر خاک پای روح تو غلطیدند و آرام آرام فرو رفتند و به ریشه رسیدند! ریشه گل خوشبوی جان تو!
من عاشقم !
عاشق گلی که خدا کاشت در روح تو...