فرشته آمده بود پیروز
از جنگ تن به تن با ابلیس سیاه
پنجه در پنجه ی ابلیس
چشم در چشم وحشی ابلیس...
وقتی به درگاه خدا برگشت درآسمانها
پیروزبود و شادمان
از این پیروزی سخت بدست آمده !
اما
تنش کبود بود از ضربه های مشت ابلیس سیاه!
انقدر کبود که خدا هم نشناختش
خدا هم نشناختش...
از آن روز دیگر کسی
صدای فرشته را نشنید
نه می خندید – نه گریه می کرد
پشت درگاه خانه خدا در آسمانها
آرام
صبور
و لبریز از سکوت...